Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-04-30@20:05:37 GMT

مرگ ابتهاج؛ از حقوق فردی تا حقوق بین‌الملل

تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۲۱۱۶۵

مرگ ابتهاج؛ از حقوق فردی تا حقوق بین‌الملل

در ماجرای سایه فقدان وصیت و بروز اختلاف در درون خانواده، خسارت عظیمی را شاید به شخصیت امیرهوشنگ ابتهاج وارد آورد اما زمینۀ باارزشی برای آغاز یک نگرش عمیق حقوقی و فرهنگی به مسئلۀ مهمی که مرتبط با جامعۀ مقیمین خارج از کشور است را به همراه داشت. مواجهۀ امیرهوشنگ ابتهاج شاعر غزلسرای معاصر با مرگ یکی از پدیده‌های نادر در بررسی حقوقی و جامعه‌شناسانۀ مهاجرت شرایط زندگی دور از وطن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

آیا واقعا پایان عمر امیرهوشنگ ابتهاج همانند سایر ایرانیان نبود. مشخص نیست که چرا سایه به روشنی و دقت وصیت‌نامه‌ای را تنظیم نکرد تا بر پایۀ آن بتوان مسیر عبور از این سرای خاکی و ورودش به مینوسرا را ترسیم نمود.او دل به ایران داشت و برای ایرانیان می‌اندیشید و به منظور ارتقای زبان فارسی و شکوه فارسی زبانان پیوسته سروده، می‌سرود.

با این همه، فرهنگ مرگ هراسی و سکوت در رابطه با زندگی پس از مرگ شاید مانع از آن بود که بتوانند به روشنی و دقت در چهارچوب یک سند حقوقی وصیت خود را مکتوب کند و جایگاه ابدی خود را در آن نشانه گذارد.بیم و تردید دیگری که بر ذهن امیرهوشنگ ابتهاج سایه افکنده بود، میتواند خوف از واکنش مسئولان و مقامات رسمی ایران بوده باشد .اینکه شاعر نگاهی به سیاست و جامعه داشته باشد امری طبیعی است و اینکه دلبستگی‌های او در مسیر رشد و بلوغ سن و افکارش دگرگونی حاصل کند نیز پدیده‌ای معمول نزد آدمیان به شمار می‌آید.

انسان‌ها در عبور از دنیای خاکی، حالات و ادراکات متعدد و متفاوتی را تجربه می‌کنند و بسته به آنها در مسیر زندگی خود جهات متنوعی را برمی‌گزینند.

امیرهوشنگ ابتهاج نیز از این خصیصه دور نبود.با این همه، مرگ سایه هشدار یا نشانه‌ای بود از وضعیت اجتماعی جامعۀ ایرانیان مقیم خارج از کشور که امروز برخلاف دهه‌های گذشته کمیّت آنها به میلیون‌ها نفر سر می‌زند و دور نیست با موج مهاجرت در سال‌های پیش رو درصدی از جامعۀ ایرانیان زندگی در خارج از کشور را تجربه کنند و در قالب اخذ تابعیت کشور پذیرنده مسیر رشد و تعالی خود و سربلندی نام ایران و ایرانی را پی جویند.

با این همه، هر انسانی تعلقات و تمایلاتی به خاستگاهی دارند که زیست خود را در آن انجام داده و از سوی دیگر هر انسانی در مسیر عبور از این دنیا فارغ از باورهای دینی, عقیدتی، مذهبی، نگرش اجتماعی، و اعتقادات و اندیشه‌هایش از حقوق برابری برخوردار است.

ایرانی ایرانی است و پس از مرگ نیز حق برابر در هنگام خاکسپاری به عنوان یک بشررا دارد. قوانین در ایران و یا هر کشور دیگری به جهت بازگشت ابدی درگذشتگان با سیاست‌گذاری‌های انجام شده و سلایق محلی و منطقه‌ای دستخوش تغییراتی شده است و بیم آن می‌رود انسان‌ها از حقوق اولیۀ خود برای انتخاب محل دفن و چگونگی خاکسپاری محروم گردند.

این امر سبب می‌شود که هر انسان دور از وطن با نگرشی خشمگینانه به قوانین و مجریان آن نظر اندازد و ناامید از آن باشد که بتواند به آرزوی برحقش دست یابد.

هراس از بازگشت به وطن یا ترس از عزیمت به سرزمینی تازه به دلیل مشکلات و مسائل سیاسی و قوانین مهاجرتی و ممنوعیت‌های حاصل از شرایط خاص امری نیست که ذهن آدمی را به خود معطوف ننماید. انسان آزاد خلق شده است و تمایل دارد از حق آزادی خود بهره جوید. با این همه رویکردهای خصلتی و سلایق دولت‌ها در رابطه با جامعۀ ایرانیان موانع بزرگی را بر سر تحقق این خواسته به وجود آورد.

طبق قوانین ملی بین المللی حق حمایت کنسولی از اتباع خود و مقیمین در خارج از کشور دولت ها می بایست مانع از آن شوند که هم‌وطنان آنان در کرۀ خاکی بی‌پناه و مورد آسیب واقع شوند.

بسته به قدرت هر کشور و میزان مسئولیت‌پذیری دولت آن، حقوق شهروندانش در خارج از کشور مراعات می‌شود و با توجه به سیاست‌گذاری مسئولان امر این حقوق احراز و کسب می‌گردد.

آنچه برای جامعۀ ایرانیان مقیم خارج از کشور به‌ویژه طی دهه‌های اخیر جای ابهام و سؤال دارد، میزان حمایت و مسئولیت‌پذیری دولت ایران از حقوق آنها در برابر مشکلاتی از این دست است.

طبیعی است که روایت‌ها و داستان‌هایی گاه راست و زمانی ناراست دربارۀ عملکرد مسئولان امر انتشار یافته و بر دامنه بی‌اعتمادی افزوده است. این وضعیت نوعی بی‌ثباتی و بلاتکلیفی را در تنظیم اسناد رسمی از جمله وصیت‌نامه برجای می‌گذارد، به ترتیبی که مقیمین خارج از کشور نمی‌دانند دربارۀ ماتَرَک و حقوق خود از جمله حق خاکسپاری چه توصیه‌ای را به بازماندگان داشته باشند.

در ماجرای سایه فقدان وصیت و بروز اختلاف در درون خانواده زمینۀ باارزشی برای آغاز یک نگرش عمیق حقوقی و فرهنگی به مسئلۀ مهمی که مرتبط با جامعۀ مقیمین خارج از کشور است را به همراه داشت. آنچه که در این ماجرا بیش از همه خود را نمایان ساخت تمایز نگرش دو فرهنگی‌شدن یک خانوادۀ ایرانی مهاجر و مقیم در خارج از کشور بود.بخشی که به اصول و ارزش‌های ایرانی بودن خود مفتخر بودند و بخشی که در چهارچوب برداشت‌های فمینیستی و ارزش‌های کم‌تر رواج یافته در فرهنگ سنتی ایران انتظاراتی را طلب می‌نمودند.

این دوگانگی هویتی و فرهنگی چالشی بزرگ در مسیر هویت ایرانی باشد. شاید زیبنده نبود تا ماجرای خاکسپاری سایه این‌گونه به رسانه‌ها نفوذ پیدا کند و بر ذهن دوستداران و علاقه‌مندان او اثر گذارد، اما در عین حال سایه با مرگ خود مسائل تازه‌ای را در نگرش به مشکلات و عوارضی که مهاجرت ایجاد می‌نماید، مقابل چشمان یکایک ایرانیان و نیز مسئولان امر و تصمیم‌گیر به نمایش گذاشت.

سایه به قانون‌گذاران نشان داد که ضرورت دارد حق طبیعی خاکسپاری برای جامعۀ مقیم خارج از کشور و حقوق اجتماعی آنها که در بیرون از جغرافیای سرزمینی به دلایل مختلف زیست می‌کنند، برقرار بماند. سایه با مرگ خود این اندیشه را پروراند که افزایش سطح حمایت از اتباع ایران در خارج از کشور و اقدامات برای دفاع از ایرانیان که در ماورای سرزمین مادریشان با مشکل روبه‌رو هستند، امری است ستودنی و وظیفه‌ای است باارزش که می‌تواند موجبات همدلی و همبستگی را فزونی بخشد و از سوی دیگر می‌تواند به دولت‌ها تفهیم نماید که دفاع از حقوق ایرانیان، کمتر از دفاع از " تکنولوژی اتمی "، مأموریت یک دولت نیست.امروز مذاکرات برجام میان ایران و پنج قدرت بزرگ برقرار است. بخش عمده‌ای از این مذاکرات اختصاص به رفع و لغو تحریم اشخاصی حقیقی و حقوقی خاص دارد.

پیوست‌های برجام در موضوع رفع تحریم اشخاص بایستی دامنه‌ای وسیع‌تر از نگرش کنونی را هموار نماید تا قدرت‌های بزرگ و به تبع آنها کشورهای دیگر حقوق شهروندی اتباع ایرانی‌تبار خود را محترم شمارند.سکوت مذاکرات برجام در رابطه با برداشتن منع مسافرت ایرانیان باید هر چه زودتر به پایان برسد .

چنانچه قوانین و رویه‌های حقوقی بتواند حمایت‌های لازم اجتماعی از جوامع خارج‌نشین را برقرار سازند، سطح تماس‌ها و تبادلات میان ایرانیانی که با سرمایۀ مادی و اندیشۀ خود در ساخت و توسعۀ فرآیندهای جهانی اثرگذار هستند، فراهم خواهد شد.

به عنوان پدری که از همقدمی با فرزندش در مسیر عبور از دنیای فانی محروم ماند باور آن دارم که توجه به ابعاد مختلف حقوقی، فرهنگی و اجتماعی درگذشت شخصیتی چون امیرهوشنگ ابتهاج می‌تواند ما را به تصحیح عملکردها و تنقیح قوانین و پیشرفت رویه‌هایی برساند که استمرار و پایبندی بدان‌ها سبب خواهد شد روابط حقیقی و حقوقی ایرانیان با وطنشان در جهان معاصر بازسازی شود.

مرگ سایه آزمونی در برابر همگان بود اعم ازاینکه چرا یک قاضی آلمانی باید تصمیم میگرفت که آیا یک گیلکی در گیلان ایران اجازه به خاک سپرده شدن دارد و یا در هنگام جنگ دو خواهر در هنگام فقدان وصیت نامه طبق چه شرایطی و شواهدی کدام شخص حق تصمیمگیری برای تعیین محل وروش خاکسپاری را دارد ،این نکته را به ما گوشزد میکند که ، ایرانیان مقیم خارج از کشور با گرایش‌های متنوع، با دانش و بینشی مختلف، ایرانی هستند و بعد از مرگ خود در غربت هم ایرانی میمانند. این وظیفه دولت ها میباشد که به حمایت این مردم شریف بیشتر توجه داشته باشند و سیاستهای انتخاب نمایند که بائث جلوگیری از بیگانگی و یگانگی روز افزون شود.

مجریان و مسئولان و قانونگذاران و تنقیح‌کنندگان قوانین برای بازنگری عمیق نسبت به سرنوشت و آیندۀ ایرانیان خارج از کشور بیش از گذشته نیاز به اندیشیدن نیک دارند.

کد خبر 1669754

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: هوشنگ ابتهاج شعر شاعر حقوق بین الملل مقیم خارج از کشور امیرهوشنگ ابتهاج خارج از کشور دولت ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۲۱۱۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کالری مصرفی 50 درصد ایرانیان زیر استاندارد

بررسی آمار‌ها نشان می‌دهد که در یک دهه اخیر میانگین کالری مصرفی سرانه ایرانیان کاهش یافته و در سال 1401 به میزانی پایین‌تر از حداقل کالری مورد نیاز برای یک نفر رسیده است.

به گزارش ایران جیب، برخی از نکات این گزارش قابل تامل است. این گزارش می‌گوید که میزان مصرف کالری نیمی از جمعیت ایرانی‌ها در سال۱۴۰۱ کمتر از حد استاندارد (یعنی ۲۱۰۰کالری در روز) است. از سوی دیگر، همه دهک‌ها از میزان کالری خود نسبت به سال۱۴۰۰ کم کرده‌اند. این کاهش کالری در دهک‌های متوسط شدیدتر بوده است.

تورم علت اصلی کاهش کالری

از نگاه گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، دو عامل در این روند، نقش اصلی را ایفا کرده‌اند؛ نخست اینکه خانوار‌ها به‌دلیل تورم بالای مواد غذایی و افزایش سایر هزینه‌ها نظیر مسکن، سعی کرده‌اند که مصرف غذایی خود را کاهش دهند.

نکته دیگر اینکه خانوار‌ها به‌دلیل چشم‌انداز نامطلوب اقتصاد، سعی کرده‌ا‌ند که از میزان کالای خوراکی خود بکاهند تا بتوانند کالا‌های بادوام بیشتری خریداری کنند. این گزارش برآورد کرده است که در سال۱۴۰۲، خط فقر خانوار سه‌نفره در تهران ۱۵.۳ میلیون تومان و برای کل کشور ۸.۲ میلیون تومان بوده است.

بررسی داده‌های مربوط به مصرف کالری ایرانیان در سال ۱۴۰۱ نشان می‌دهد که بیش از نیمی از افراد کشور کمتر از کالری استاندارد، یعنی کمتر از ۲۱۰۰ کالری در روز استفاده می‌کنند. در سال‌های گذشته تورم مزمن موجب شده قیمت مواد خوراکی افزایش پیدا کند و قدرت اقتصادی مردم کاهش یابد.

با‌ این‌حال دهک‌های مختلف درآمدی واکنش یکسانی در مواجهه با تورم مواد خوراکی نداشته و دهک‌های میانی بیشترین واکنش را به این تورم نشان داده‌اند. با توجه به کاهش حدود ۰.۴ واحد درصدی نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش میانگین کالری مصرفی می‌تواند به دو دلیل رخ داده باشد. اول آنکه خانوار‌ها به دلیل تورم بالا مصرف موادغذایی را کاهش داده‌اند.

دوم آنکه به دلیل چشم‌انداز نامطلوب اقتصاد کشور، ترجیح داده‌اند کالا‌های خوراکی کمتری مصرف کرده و به جای آن کالا‌های بادوام بیشتری خریداری کنند. در چنین شرایطی پیشنهاد می‌شود که بستر‌های مناسبی برای رشد اقتصادی پایدار و فراگیر ایجاد شود تا وضعیت فقر نیز به دنبال آن بهبود یابد. مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش «وضعیت فقر در ۱۴۰۱» ابعاد مختلف این مساله را بررسی کرده است.

با توجه به شرایط تورمی حاکم بر اقتصاد ایران که در سال ۱۴۰۱ نیز ادامه پیدا کرده، خط فقر سرانه در کشور به ۲ میلیون و ۵۶۱ هزار تومان رسیده است. با احتساب بعد خانوار، خط فقر برای خانوار ۳ نفره در سال ۱۴۰۱ در حدود ۵ میلیون و ۶۳۴ هزار تومان است.

این عدد برای مناطق شهری استان تهران ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان محاسبه شده است. همچنین خط فقر شدید در سال ۱۴۰۱ در حدود ۸۷۵ هزار تومان برای هر نفر برآورد شده که این عدد معادل حداقل نیاز‌های غذایی فرد است. برآورد می‌شود که خطر فقر خانوار سه نفره برای کل کشور در سال ۱۴۰۲ به ۸ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان و در تهران به ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزارتومان برسد.

جمعیت ۲۵ میلیونی فقرا

بر اساس خط فقر محاسبه‌شده، نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۰ درصد جمعیت کشور بوده که نسبت به سال ۱۴۰۰ تغییر چندانی نکرده است. در نتیجه جمعیت فقرا در ایران در سال ۱۴۰۱ در حدود ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر برآورد می‌شود.

علاوه بر این، شکاف فقر نیز نسبت به سال گذشته تغییر چشمگیری نداشته است. به بیان دیگر نه‌ تنها نرخ فقر در کشور ثابت باقی مانده، بلکه میانگین فاصله از خط فقر نیز در سال گذشته تغییر نداشته است.

مقایسه داده‌ای حداقل دستمزد و خط فقر استانی نشان می‌دهد که حداقل دستمزد در استان‌های تهران، البرز و قم، نمی‌تواند هزینه‌های سبد مصرفی فقر برای یک خانواده ۳ نفره را تامین کند.

به عبارت دیگر در این استان‌ها برخی از افراد حتی در صورت داشتن شغل رسمی باز هم فقیر محسوب می‌شوند که از آن با عنوان پدیده شاغلان فقیر یاد می‌شود؛ بنابراین پیشنهاد می‌شود در سیاستگذاری عمومی، از جمله در تعیین حداقل دستمزد، تفاوت‌های منطقه‌ای در نظر گرفته شود.

تاثیر تورم بر اقتصاد خانوارها

اثرات تورم بر اقتصاد را می‌توان در مواردی همچون کاهش قدرت خرید، فشار بیشتر بر قشر کم درآمد، افزایش نرخ بهره، کاهش سرعت رشد اقتصادی، رکود و … مشاهده کرد. افزایش نرخ تورم در یک کشور منجر به توزیع درآمد و ثروت به گونه ای می‌شود که افرادِ با درآمد ثابت را فقیرتر کرده و در عین حال، افرادِ با درآمد متغیر یا سرمایه‌گذاران را ثروتمندتر می‌کند.

کاهش ارزش پول؛ افرادی که دارایی خود را به شکل پول در سپرده‌های بانکی نگهداری کرده، با کاهش ارزش پول ضرر می‌کنند. در عوض کسانی که بدهکار هستند یا از وام‌های بلندمدت استفاده کرده‌اند، سود خواهند کرد.

کاهش قدرت خرید؛ کاهش ارزش پول به معنای کاهش قدرت خرید مصرف‌کننده است. افزایش سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات در طول زمان، قدرت خرید را کاهش می‌دهد.تاثیر بیشتر تورم بر اقشار کم درآمد؛ ارزش پول افرادی که هر ماه حقوق ثابتی دریافت می‌کنند نیز با افزایش تورم ماهانه و سالانه، کمتر می‌شود.

مصرف‌کنندگان کم درآمد معمولا بخش زیادی از حقوق خود را صرف مواد غذایی و انرژی یعنی کالاها و خدمات ضروری می‌کنند. علاوه بر این افراد فقیر معمولا دارایی‌هایی همچون طلا که به عنوان محافظ تورم شناخته می‌شود، ندارند. بنابراین تمامی این عوامل منجر به آسیب‌پذیری بیشتر آنها نسبت به قشر پُردرآمد جامعه می‌شود.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • کالری مصرفی 50 درصد ایرانیان زیر استاندارد
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه
  • دولت اوکراین به دنبال راه حل های جدید برای مقابله با تهاجم روسیه
  • خبر جدید معاون رئیسی برای ایرانیان مقیم خارج از کشور
  • معاون رئیس‌جمهور: بهترین فرصت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور فراهم است
  • معاون رئیسی : بهترین فرصت برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور فراهم است
  • درخواست پارلمان عربی برای تحقیقات در مورد کشف گور‌های جمعی در غزه
  • حضور ۲۵۰ جت نیمه سبک آموزشی در ایران/ هیچ جت شخصی مالکیت فردی ندارد
  • فرش، سفیر فرهنگی ایرانیان در دنیا/ هنرمندانی که رج به رج عشق می‌بافند
  • تصادف مرگبار اتوبوس ایرانیان در ارمنستان